«انسان نعرهای است که به دست خود متولد و به کمک خویش منهدم میشود و غیر از این امکان دیگری وجود ندارد.»*
ویل دورانت، اندیشمند و تاریخنگار مشهور امریکایی که بیشتر بر اساس اثر ۱۱ جلدی «تاریخ تمدن» شناخته میشود، کتابی دارد به نام «در معنای زندگی». قضیه از این قرار است، روزی «ویل دورانت» در خانهاش مشغول جمع کردن برگها بوده که مرد غریبهای با ظاهر آراسته و مرتب نزد او میآید و میگوید قصد خودکشی دارد مگر آن که فیلسوف بتواند دلیل معتبری بیاورد که این کار را نکند.
ویل دورانت، در یک لحظه غافلگیر میشود، اما بعد از ...
ما یا بسیاری از ما دائماً اتصال اینترنت تلفن همراهمان را کنترل میکنیم. ساعتها را در شبکه اجتماعی هستیم. احساس و نظر خود را به اشتراک میگذاریم. تبریک و تسلیت گفتنهایمان در حد یکی دو جمله یا گذاشتن استوری است آنقدر که گاه خود را بینیاز از تلفن کردن، دیدن دیگری و حرف زدن با او تصور میکنیم. وقتی اینترنت قطع میشود حس پرت شدن از جهان به ما دست میدهد. بله، فناوری آمده و خیلی هم خوب است اما معنای ارتباطات ما با خود و دیگران دور و نزدیک را تغییر داده است. ما به هم متصل هستیم تا ...
در آن بالا نور نقرهفام مهتاب تنها تسلی خاطر وی بود، وحشت و هراس تنهایی با دیدن این روزنه سپیدفام کمی قابلتحملتر میشد و سنگینی پلکهای خسته از انتظارش سرانجام به خواب کوتاه چند ساعتهای ختم میشد تا زمانی که تکههای نان بیات و اندک میوههای خشک از آن بالا بر سرش فرومیریخت و فریادهای برخاسته از گلوی خشک و خون خوردهاش هیچ پاسخی را به دنبال نداشت. چهار ساله بود و درک اندکش از زندگی و روزگار به یادش میانداخت که در فراق مادر تنها پدرش با آن چهره سختیکشیده و مهربان حامی او بوده و آخرین بار وی ...
روایت، اساسِ زیستِ همگی ما را تشکیل میدهد. انسان، در بسترِ روایت تعریف میشود. انسانِ بدونِ روایت، انسانی مرده است. فردیتِ راوی در روایتهای خُرد اهمیت یافته و نقشِ محوری مییابد. چندصدایی روایت با فردیتِ راوی در ارتباط است. در شیوۀ روایتهایی که مبتنی و متکی بر راوی فردمحور نیستند، بارِ عناصرِ روایی و حتی پیشروندگی آنها بر شانههای راویان چندگانه خواهد بود. زاویۀ نگاه راوی و حس و حال او در امر روایت، امکانِ هرگونه ادعایی در خصوص بیطرفی او و عدمِ سوگیریاش نسبت به موضوع را منتفی نموده و زیر سؤال میبرد. صاحبانِ قدرت و زمامدارانِ سیاسیِ هر ...
در عالم طبیعت، ابزارسازی تجلی تخیل و عقلانیت انسان است که حیات متمایز بشری را شکل میدهد. این توانایی، انسان را به موجودی تبدیل میکند که با ابزار به دنبال درک و تسلط بر آشوبِ حیات است؛ حیاتی که آشوب جزئی جداییناپذیر از آن است. انسان با کمک ابزار، هستی پرآشوبِ خارج از خود را کنترل میکند تا از حاصل آن، درک و فهمی به دست آورد که در نهایت به تعقل و خلاقیتش ختم میشود. از این منظر، خودِ ابزار روایتگر تحول ادراک انسانی و چگونگی تلاش او برای تسلط بر طبیعت رامنشدنی است.
اما ریشۀ این ابزارسازی، از نیازهای ...
شهر کهنوج، مرکز شهرستان کهنوج در استان کرمان، نهتنها به لحاظ جغرافیایی، بلکه بهعنوان خاستگاه یک سنت داستانی منحصربهفرد و زنده شناخته میشود. ریشههای داستان در این منطقه به گذشتهای بسیار دور و در قالب ادبیات شفاهی بازمیگردد.
خاستگاه سنتی: شوباد و قصهگویی
مهمترین خاستگاه شکلگیری داستانهای کهنوج، پدیده طبیعی «شوباد» (شبباد) است. شوباد بادی است که در فصل گرما (اواخر بهارو تابستان) میوزد، در روزهای بسیار گرم شبهای خنکی را به وجود میآورد.
مردم کهنوج در شبهای شوباد، در حیاط خانهها گرد هم میآمدند. پس از گفتوگو درباره اخبار محل، نوبت به قصهگوها میرسید. این قصهگوها که تقریباً در هر طایفه و ...
نقد را میتوان با پرسشی ساده شروع کرد:
این روزها، در قتلهای ناموسی، کدام پدر داس و کارد بر گلوی دختر خود میگذارد؟ میخواره و مست یا قدیسی که سجادهاش به قول فروغ تا مرزهای جهنم گسترده است؟
کمی از نمای نزدیک عقب برویم و از چشماندازی بازتر نگاه کنیم: کدام پدر به دامن تاریخ ما و کارگردان آتشی افکند که شعلههایش هر سال و ماه و روز بالاتر میرود؟ آن لالهزاری خمار و بیسواد که با مهوش و سوسن و آغاسی بشکن و بالا بنداز میخواند یا روشنفکری که به کمتر از لورکا و مارکس و مارکوزه و ...رضا نمیداد؟
مشکل نسل ...
«غلامحسین ساعدی» با انتخاب هوشمندانه عنوان «بَیَل» برای جامعهای راکد و ایستا و درگیر با فقر فرهنگی و اقتصادی خود را از هرگونه اتهامی مبرا کرد. فضای اجتماعی و جو سیاسی حاکم بر روزگار، او را وادار به انتخاب چنین عنوانی برای نشان دادن گوشههایی از مناسبات اجتماعی جامعه و طرح مشکلات و مصائب آن کرده است.
بدون تردید تجربه روانپزشکی او در کشف علل و انگیزههای رفتار فردی و اجتماعی، در واکاوی مسائل اجتماعی و شناخت ریشههای نابسامانی مؤثر بوده است. او در بازگویی مشکلات و بازنمایی مصائب این واقعیت را آشکار میسازد که ناهنجاریهای روانی و رفتارهای نسنجیده تنها ...
سکوت مرگبار دشتِ گلآلود با شلیک گلولهای شکسته میشود. دوربین به سمت سربازی جوان نزدیک میشود که صورتش از فرط وحشت منجمد شده است. او با تمام توان خود میکوشد تا دهان همرزم زخمیاش را که بر اثر انفجار، دچار تشنج و در حال جیغ کشیدن است، ببندد تا دشمن به محل آنها پی نبرد؛ اما تلاش او به خفگی و مرگ سرباز مجروح میانجامد! این صحنه، عریان و بیرحمانه، بیمعنایی مطلق جنگ را به تصویر میکشد؛ همانند سکانس آغازین فیلم «راههای افتخار» (۱۹۵۷) ساختۀ «استنلی کوبریک» که بیرحمی فرمانهای نظامی را در برابر جان انسانها عریان میکند. نه قهرمانی ...
بین بر سر که چرخ و زمین، جنگ میکنند
غیر از تو هیچ نیست، تو اندر میانهای
(پرویناعتصامی)
نفی جنگ امری بدیهی، اما حذف آن رویایی غیرممکن است. تاریخ بشر بر پایه جنگها نگاشته شده است؛ جنگها و انقلابها مرزهای جغرافیایی، ملیتها و قومیتها را برجسته ساخته و به یادگار گذاشتهاند. کیست که از جنگهای اسطورهای، تاریخی و اکنونش نشنیده باشد؟ کمتر دانشآموز یا دانشجویی را میتوان یافت که مجبور نشده باشد غرور پیروزیها و افسوس شکستهای تاریخی کشورش را در برگۀ امتحانی خود بنویسد؛ و اینگونه است که میگویند «سرگذشت انسان را با خون نوشتهاند» (فروم ۱۳۶۶:۶). آیا به راستی هیچ گرگ ...
مقدمه:
در تاریکی سنگین تاریخ جنگ، میان انفجارها و خطوط درهمِ جبههها، صدایی ناگفته به گوش میرسد؛ صدای زنانی که نه در حاشیه که در متنِ حماسه ایستاده بودند. فیلم «دسته دختران» ساختۀ «منیره قیدی» کوششی است برای به تصویر کشیدن همین صدا. روایتی است زنانه، اما نه در معنای تقلیلگرایانهاش؛ بلکه در شکوهی که با شجاعت، ایستادگی و رنج تنیده شده است.
در این اثر، قیدی دوربینش را به درون خاطرات فراموششدهای میبرد؛ به لحظاتی عمیق که زنان، دوشادوش مردان، نهتنها پرستار و امدادگر، بلکه رزمنده، تصمیمگیرنده و روایتگرِ سرنوشت خود بودند. «دسته دختران» پاسخی هنری و صریح است به سکوتی ...
هدف از این پژوهش اثبات مالکیت یک ساز به نحلهای خاص نیست چون تاریخ ثابت کرده است سازها مانند هر ابزار هنری در بستِ هیچ مشی و آیین و تفکری نمیمانند و از حصارها فراتر میروند. هدف از این نوشتار شروع پژوهشی است درباره تاریخ یک ساز مهم که در پرده ابهام مانده است. شکی نیست که مستندات این نوشتار نمیتواند در اثبات اینکه ساز عرفانی سهتار ساز صوفیان نعمتاللهی بوده است و به این مسلک متعلق بوده، کافی باشد اما میتواند وجود پررنگ و برجسته این ساز را در بین اهالی این نحله تأیید کند. شکی نیست که پژوهشهای ...
تاریخچه تمرین موسیقی به مرور زمان و در دورههای مختلف تاریخی شکل گرفته است. در ادامه، هر دوره به تفصیل بررسی شده و تغییرات و روشهای تمرین موسیقی در آن زمان شرح داده شده است.
دوران باستان
در دوران باستان، موسیقی نقش مهمی در فرهنگهای مصر، سومر و به ویژه یونان ایفا میکرد. موسیقی در آن زمان اغلب در مناسبات مذهبی و آیینی استفاده میشد و نوازندگان تمرینات خود را بر اساس الگوهای شفاهی و تمرینهای تکراری اجرا میکردند.
در مصر باستان، موسیقی بخشی از مراسم مذهبی و جشنها بود و نوازندگان از سازهای سادهای مانند نی و چنگ استفاده میکردند. تمرین موسیقی ...
این مقاله در نهایت احترام به پیشکسوتان آموزش موسیقی در ایران و کرمان نگارش شده است. آنهایی که در اوج محدودیتها و سختیها، عاشقانه به کار خود ادامه دادند و چراغ آموزش این هنر ارزشمند را در سرزمین مادری ما زنده نگاه داشتند.
پیشگفتار
بیش از سه دهه در حال فراگیری موسیقی و نزدیک به دو دهه است که در امر آموزش موسیقی فعال هستم. در سالهای فعالیت آموزشی خود، همواره این موضوع توجه من را جلب میکرد که چرا کیفیت آموزش موسیقی کلاسیک در ایران، بهویژه در کرمان قابل مقایسه با سطح جهانی آن نیست. اختلاف کیفیت نوازندگی بهویژه در سازهای ...
تئاتر در طول تاریخ، نهتنها بهمثابه هنری نمایشی بلکه همچون بستری برای اندیشیدن به پرسشهای بنیادین هستیشناختی و معناشناختی مطرح بوده است. آنچه بر صحنه رخ میدهد صرفاً بازنمایی داستانی یا ارائه موقعیتی نمایشی نیست؛ بلکه لحظهای است که در آن انسان، چه در مقام بازیگر و چه در مقام تماشاگر، با پرسشی قدیمی و همواره تازه مواجه میشود: زیستن چه معنایی دارد و غایت آن چیست؟ از همین نقطه، پیوندی ژرف میان فلسفه و تئاتر پدیدار میگردد. فلسفه میکوشد مفاهیم را روشن کند، پرسشها را بسط دهد و بهواسطه زبان و استدلال، امکان زیستی آگاهانهتر را فراهم آورد؛ تئاتر ...
آرتور میلر را اگر تنها نمایشنامهنویسی اجتماعی یا منتقد «رویای آمریکایی» بدانیم، بخش بزرگی از جهان فکری او را نادیده گرفتهایم. آثار او در بطن خود درگیریهای فلسفی ژرفی دارند که با پرسشهای بزرگ اندیشه مدرن پیوند میخورند. میلر از دل رئالیسم اجتماعی به پرسشهایی میرسد که در قلب فلسفه مدرن جای دارند: آزادی و جبر، حقیقت و دروغ، مسئولیت فردی و جمعی و معنای زندگی در جهانی پوچ و بیثبات. از این منظر آثار او نهتنها متونی در حوزه نقد اجتماعی، بلکه متونی فلسفیاند که به زبان نمایش بازگو شدهاند.
یکی از مدخلهای اصلی ورود به جهان فلسفی میلر، ایدهای ...
ژان پل سارتر در تاریخ اندیشه و هنر قرن بیستم جایگاهی ویژه دارد، زیرا او فیلسوفی نیست که در قلمرو انتزاعی فلسفه باقی مانده باشد، بلکه اندیشههایش را در متن ادبیات و نمایشنامهها جاری کرده است. وقتی از پیوند فلسفه و هنر در قرن بیستم سخن میگوییم، سارتر یکی از نمونههای شاخصی است که با آثار نمایشی خود کوشید پرسشهای بنیادین درباره معنای زندگی، آزادی، مسئولیت و پوچی را نه صرفاً در سطح مفاهیم نظری، بلکه در جهان ملموس شخصیتهای انسانی به نمایش بگذارد. نمایشنامههای او بعدی زنده از فلسفه اگزیستانسیالیستی را آشکار میکنند؛ جایی که فلسفه از قفسههای کتابخانه ...
مقدمه
«معنای زندگی در زنانگی جهان هستی خلاصه میشود.»
وقتی برای نوشتن مقدمه اولین جملهای که به ذهنم خطور کرد این جمله بود؛ با خودم گفتم از دیدگاه فلسفی، متافیزیکی و اجتماعی این جمله میتواند درست باشد یا نادرست؟
ماحصل کنکاش در کتابهای کتابخانۀ شخصی و بهره بردن از سرچ گوگل شد تقسیمبندی بر اساس زاویۀ نگاه که در ادامه میخوانید:
در دیدگاه «نمادین Symbolic»
در بسیاری از سنتهای باستانی، زنانگی معادل با «اصل زایندگی، پرورش و آفرینش» در جهان دیده میشد.
زمین بهعنوان «مادر زمین Mother Earth»
انرژی «یین yin»در فلسفۀ چینی پذیرنده، پرورنده و زندگیبخش است؛ و در اساطیر هندو «شاکتی Shakti» بهعنوان ...
«مرجان قربانی» هنرمند تجسمی متولد ۱۳۶۹ ساکن تهران است. او تحصیلات خود را با رشتۀ گرافیک آغازکرده و کارشناسی نقاشی دانشگاه آزاد تهران را دارد. هرچند طراحی، مدیوم اصلیاش است؛ اما کارهایش محدود به رسانهای خاص نمیشوند و بسته به ایدۀ هر پروژه؛ از نقاشی، چیدمان، عکاسی و ویدئو نیز بهره میبرد.
هنر در نگاه او نوعی حفاری است در حافظه، قدرت و روابط انسانی؛ جایی برای پیوند روایتهای شخصی با دغدغههای جمعی و برای گشودن فضایی که امکان تأمل و گفتوگو را فراهم میسازد.
باید ادامه داد؛ هرچقدر که مسیر سخت و پرچالش باشد، چارهای جز ادامهدادن ندارم. شاید همین تعریف ...
پدیدآمدن نگاه شهری نوین
پدیدآمدن شهرِ معاصر_کلانشهرهای نوین_ را باید در پیوندی ناگسستنی با «مدرنیته» اواسط سدۀ نوزدهم جستوجو کرد. نظریهپردازان وجوه متعددی را در تعریف مدرنیته برشمردهاند، اما اغلب، بر تحولات جهان عمومی و زیست شهری تأکید ورزیدهاند و بر این باورند که در این بُرهۀ زمانی، شهر دگرگونیای بنیادین در ماهیت خود تجربه کرد و بیش از آنکه صرفاً فضایی عمومی و کاربردی باشد، به فضایی اجتماعی بدل گردید که بستر شکلگیری هویتهای نوین و مناسبات اجتماعی پیچیده است؛ و بیشک تجربۀ «امر مدرن» عموماً در عرصۀ عمومی رخ میداد. در بطن این مدرنیته، و در دلِ تحولات ...
آقای هاشمینژاد ضمن تشکر از جنابعالی و وقتی که در اختیار بنده گذاشتهاید، در وهله اول بسیار خوشحالم که بعد از چندی، مجالی دوباره دست داد تا با هم صحبتی داشته باشیم و بیش از آن، مسرورم که موضوع این گفتوگو، در رابطه با تدوین کتاب جدیدتان، یعنی «تاریخ هنر کرمان» است.
نخست برای خوانندگان مجله بفرمائید، چرا و به چه انگیزه تألیف چنین کتابی را آغاز نمودید و همچنین از پیشینۀ این کار بگوئید.
یکی از رویکردهای اصلی من در پژوهشهای هنری، تاریخِ مبانی نظری حوزه تخصصی خودم است، یعنی هنر خوشنویسی و البته هنرهای سنتی که سالها بدان پرداختهام؛ ...
۱) «اروین دیالوم» معتقد است پیام «نیچه» به ما این بوده که «چنان زندگی کنیم که مشتاق تکرار ابدی همان زندگی باشیم...»
خود نیچه از اصطلاح فراچنگ آوردن استفاده کرده...«فراچنگ» در زبان فارسی به معنای «فراتر از دست یافتن» یا «به دست آوردن چیزی که در دسترس نیست» بوده و در فلسفۀ نیچه، این مفهوم به معنای غلبه بر محدودیتهای بشری و رسیدن به یک وضعیت برتر و متعالی در زندگی تلقی میشود.نیچه معتقد بود که انسان باید با غلبه بر ارزشهای سنتی و محدودکنندهای که تحمیل شده، به سوی خودشکوفایی و تعالی حرکت کند.به عبارت دیگر، فراچنگ در فلسفه نیچه ...
پیش از این گفتوگوهای متعددی با ماندانا نظامی، دکترای روانشناسی تربیتی پیرامون موضوعات مختلف داشتهام که منتشر شده است. اینبار اما دلم میخواست بعد از رویدادهای تلخی که جنگ ۱۲ روزه علیه کشورمان یکی از آنها بود با او به گفتوگو بنشینم تا اینبار و در شرایطی سختتر از همیشه حرفهای او را بشنوم. فرصت دیدار پیش نیامد اما سؤالهایم را برای او فرستادم و باحوصله به آنها پاسخ گفت... پیرامون زندگی و چگونگی یافتن معنا برای زندگی... اینکه چگونه از بطالت و ناامیدی در زندگی حتی در شرایط ناخوشایند و پر ابهامی مثل آنچه که این روزها میگذرد دور ...
به خود که مینگرم هیچگاه سودای مهاجرت در سر نداشتم و مفهومی به نام «تعلق» همیشه برایم والاترین مفاهیم بود و «وطن» همیشه برایم چون خانواده مقدس بود. همیشه بر این باور بودم همانگونه که آدمی خانوادهاش را برای معیارها و فاکتورهایی مثل رفاه، پیشرفت، امکانات نمیتواند تغییر دهد و ترک کند وطن و خاک را نیز نمیتوان ترک کرد.
ما با هر اتفاقی همیشه ماندیم و ادامه دادیم، ماندیم و جا نزدیم به این امید که سبز شویم؛ اما هرچه گذشت اوضاع بدتر و شرایط بغرنجتر شد. هیچگاه شرایط حداقل برای نسل ما به سختیِ اکنون نبوده است. چیزی ...
من داشتم غرق میشدم. او دستم را گرفت.
احساس میکردم در یک باتلاق تعفن آور گیر افتادهام و از تمام وجودم تنها دست یاریطلبم بیرون بود.
سعدی اگر برای شما شاعر، معلم و یا مدرس بود برای من ناجی بود.
شاید باورش برایتان سخت باشد ولی سعدی مرا نجات داد.
قضیه از این قرار بود. هیچ تلاشی برای آینده نمیکردم. هیچ کار مفیدی از عهدهام برنمیآمد. خودم را یک آدم به درد نخور میدیدم و تمام وقتم به شستوشو میگذشت لباسها دیگر از رنگ و رو رفته بودند. حوصله هیچ کسی را نداشتم و گاهی پیش میآمد در طول روز ۲۰ جمله از دهانم ...
یک بخش از شعری رو خوندم که خانم «هرتا مولر» شاعر معروف رومانیایی اون رو سروده... یعنی خیلی جاها اون بخش از شعر رو به عنوان یک گزینگویه دیده بودم... شعر کامل این هست:
«آدمها
وقتی میآیند
موسیقیشان را هم با خودشان میآورند…
ولی وقتی میروند
با خود نمیبرند!
آدمها
میآیند
و میروند
ولی در دلتنگیهایمان
شعرهایمان
رویاهای خیس شبانهمان میمانند!
جا نگذارید!
هر چه را که روزی میآورید را
با خودتان ببرید!
وقتی که میروید
دیگر
به خواب و خاطرهی آدم برنگردید...»
خیلی قشنگ بود و باعث شد در مورد این شاعر و نویسنده بیشتر بخونم و اینجا بنویسم.
«هرتا مولر»، شاعر و داستاننویس، در سال ۱۹۵۳ در روستایی در رومانی آلمانیزبان به دنیا اومد. پدر و عموش ...
تیرماه امسال تئاتر «هیچ» به کارگردانی میلاد حسینی نسب در کرمان روی صحنه رفت. در این اجرا شاهد نمایشی بازنویسی شده از نمایشنامهای به نام «سوءتفاهم» بودیم که آلبرکامو فیلسوف دورگه متولد الجزایر در سال ۱۹۴۳ در فرانسه بر ایدهی پوچی نوشته است و در سال ۱۳۲۸ توسط جلال آل احمد برای اولین بار به فارسی ترجمه شده است.
داستان، تقابل مادیات و معنویات را روایت میکند و آنچه را که انسان مطلق میپندارد از دریچه روان او به چالش میکشد. احساسات عواطف و نیازهای روحی در برابر نیازهای مادی او قرار میگیرد. نقشی که در ابتدا منفی به نظر میرسد ...